هنوز ناامید نیستم...
در سکوت این روزهایم رازی نهفته.
بگوئید چشم هایش را باز کند.
من هنوز منتظر لبخند اویم.
در زیر آسمان نمناک زندگی ام یک روح بلند دارد پر می گیرد.
[ دوشنبه 91/11/9 ] [ 5:36 عصر ] [ ستاره ]
دوست
در سکوت این روزهایم رازی نهفته.
بگوئید چشم هایش را باز کند.
من هنوز منتظر لبخند اویم.
در زیر آسمان نمناک زندگی ام یک روح بلند دارد پر می گیرد.
انگار دارم عاشق می شوم.
بگذارید حس کنم دنیای من فقط در دست یکیست.
کسی که واحد شمارشش «یکتا» است.
کسی که هرچه او را می شمارم به نهایت نمی رسم.
کسی که مدام مرا در آغوش می گیرد و نوازشم می کند.
آه...
چقدر زیبائی خالق من.
دوستت دارم.
وقتی خاطره ها را مرور می کنم
وقتی چشمهای خیسم را به یاد می آورم
وقتی دلم شانه ای می خواهد برای گریستن
وقتی پنجره ای را می گشایم برای دیدن یک ستاره
دیگر چه انتظاری از این تنهائی می رود؟
بگذار تنهائی مرا بکشاند به سمت تو
::